سلام به عشقم و دوستای عزیزم خوبید

وای که چقدر دلم به اینجا تنگ شده بودمیخوام زود به زود اپ کنم اما نیدونم چرا نمیشه کار پیش میاد اصلا دقت کردید تا حالا تاریخ پست ها با روز عشق یکی نبوده

من کلا دوست ندارم وقتی خونه تنهام برم حموم یعنی در واقع میترسم اون روزم میخواستم برم پیش نفسیم تنها بودم توهم زده بودم شدید همش احساس میکردم یکی خونس میاد از جلوی در حموم رد میشهسعی کردم به روی خودم نیارم که ترسیدم حاضر شدم به سوی همسری پرواز کردم رسیدم سرخیابون هی نگاه کردم دیدم خبری نیست اول فکر کردم شاید قایم شده زنگ زدم گفت پنج دقیقه دیگه میرسم وای اصلا ذوقی کردم بیا ببین بعد از این همه مدت برای اولین بار بود من زودتر رسیدمالبته یه ربع تاخیر رو داشتماااا خلاصه سرورم رسیدن گفتم کجا بودی من سه ساعت اینجا وایسادمحالا چرا نفس نفس میزنی گفت سرقرار با اون یکی بودم دیگه تا بیام طول کشید اون یکی هووی فرضی من هستن مثلاخندیدم گفتم بگو دیگه گفت اون لواشکی که خواستی رفتم مسافرت پیدا نکردم چندتا مغازه این اطراف رو گشتم شاید داشته باشن اما نداشتن دیگه ببخشید یه مدل دیگه گرفتم(ایکون فافا درحال شرمنده شدن)

سر راه من یه چیزی رو میخواستم تعویض کنم هی به شووری میگفتم فکر نکنم عوض کنه ها گفت نه اگه عوض نکرد بگو من بیام مگه کسی میتونه به خانوم من نه بگهرفتم تو مغازه تا گفتم بنده خدا فروشنده سریع قبول کردفکر کنم از دور ابهت همسرجان گرفته بودتش

از اونجایی که بنده رژیم سختی گرفتم و به شدت مشغول ورزش کردن هستم تا همسری بره مسافرت بیاد یه چهار کیلویی کم کردم و کلی کیفول شدم وقتی مانتوهامو پوشیدم دیدم باز اندازم شدن قبل اینکه برم پیش شووری جون نمیدونستم کدومو بپوشم اخر تصمیم گرفتم مانتو شلوار اسپرتم رو که خیلی وقت بود به دلیل اضافه وزنم نپوشیده بودم بپوشم برم نفسی بیشتر از تیپ اسپرت خوشش میاد بخاطر این هی به قد بالای خانومش نگاه میکرد میگفت چقدر لاغر شدی مثل این ورزشکارا شدی خوراک تیپ اسپرتی و به این صورت ما به خودمان بالیدیمالبته تا وزن دلخواه من یه 6 7کیلویی مونده و همچنان به ورزش رژیم تا وزن 59 کیلو ادامه میدهیم

عشقم برام سوغاتی اورده بود بینشون الو بود باز کردم یکمی به زور دادم خورد چون میدونه من الو لواشک دوست دارم الکی میگفت نمیخورم من یه کوچولو میخوردم چون رژیم بودم بقیه رو به زور میدادم به گلم یه کمی قدم زدیم نشستیم گفت صبح مثل همیشه زودتر از من رسیده اما میدونسته مثل همیشه با تاخیر میام رفته مغازه های اطرافم گشت زده تا شاید لواشکی که خواستمو پیدا کنه منم گفتم نه دیگه در هر صورت من پنج دقیقه ایندفعه زودتر رسیدموسط حرفامون یهو یادم افتاد که اونسری زد به اینه دستیم اینه از قابش جدا شد گفتم اینه قشنگم رو ناقص کردی زود باش پولشو بدهنفسی هم میخندید گفت بده ببرم خونه درستش کنم اما یادش رفت حالا اینسری یادم باشه ببرم بدم بهش اگه نتونست درست کنه میگم پولش رو بریزه به حسابم دوهزارتومنم خریدم بعله از قدیم گفتن قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شوداین رو بگم نفسیم همیشه من رو به دلایل امنیتی قبل از خیابون خودمون پیاده میکنه تا جلوی در خونه هم با فاصله با ماشین دنبالم میاد هروقتم برمیگردم نگاش میکنم بوس میفرسته میخنده...اینسری یه پیرمرد جلوی من داشت راه میرفت گفت دخترم این ماشین...مزاحمت ایجاد کرده گفتم نه حاج آقا نامزدم هستن گفت آهان فکر کردم مزاحم شده همون لحظه هم من داشتم با شووری حرف میزدم هی میگفت بگو چی میگه این پیرمرده نمیدونستم جواب پیرمرده رو بدم یا همسری رو همیشه اون خیابونی که من میام اکثرا خلوته اما دیگه ایندفعه حاج آقا بادی گاردمون دراومد

عشقنامه:عشق فافا اون لحظه ای که گفتی بخاطر خواسته من زود اومدی رفتی گشتی تا اون لواشکی که من میخوامو پیدا کنی خیلی حس دلچسبی بهم دست داد حس اینکه همیشه یه فرشته مهربون دارم که حتی به کوچکترین خواسته های من اهمیت میده چقدر خوبه که دارمت خدایا هزاران بار شکرت

وقتی ازت پرسیدم چرا نفس نفس میزنی یه دلیلی گفتی اما من میدونم هروقت استرس میگیری اینجوری میشی ایندفعه هم وقتی زنگ زدم گفتم رسیدم نگرانم شدی شاید این نگران شدنت دلیلی نداشته باشه اما برام خیلی شیرینه که حتی بی دلیل هم نگرانمی همیشه مراقبمی تکیه گاهمی عاشقتم سایه سرم

نظرات شما عزیزان:

Ati

ساعت19:56---25 مرداد 1397

- [ایمیل]

رمزززززززززززززززززز؟؟؟؟ منم رمز موخام
دوست خوبم:يه راهي پيدا كن برات بفرستم دوستم

یه دوست

ساعت13:23---20 خرداد 1393

- [ایمیل]

راستی آینه تونو درست کردن یا نه؟

دوست خوبم:بعلـــــــــــــــــــــــــــــــه

خانوم گل

ساعت2:03---1 مهر 1392

[وب سایت]

فافا جون رمزو یادم رفته.دوباره بهم بده
پاسخ:سلام عزیزم خوبی از وقتی ادرس وبلاگت رو عوض کردی میام میخونمت اما هر کاری میکنم نمیتونم کامنت بزارم چی کار کنم

ميشا

ساعت14:20---31 شهريور 1392

[وب سایت]

خيلي گل قشنگي و كيك عالي بود.

انشالله كه هميشه با هم شاد و خوشحال باشيد....

منم لواشك ميخواممممممممممممممممم
پاسخ:ممنون عزیزم باوووووو دیر گفتی خوردمش سری بعد برات نگه میدارم میشا جون

ماری گیس بریده

ساعت13:33---31 شهريور 1392

[وب سایت]

بابا منم ازون کیکا میخواااااااااااااااااااااااااا اااممممممممم خوب چرا دل مردمو اب میکنید
پاسخ:الان میام دلت رو تبدیل به جامد میکنم

ماری

ساعت8:07---31 شهريور 1392

وااااای چه کیکییییی اقا منم هوس کردم

سالگردباهم بودنتونم مبااااارک
پاسخ:نه ماری به خودت غلبه کن رزیمی ملسی خانوم وکیل

همسری

ساعت1:44---31 شهريور 1392

سلام عشقم

کلاً ما همچین فرشته ای هستیم

مرسی گلم با اینکه اینوقت شب خسته ای و صبح هم باید زود پاشی که برید مسافرت و با اینکه یکبار متنی که نوشتی پاک شد دوباره زحمت نوشتنشو کشیدی

اون شکلکی که قبلش نوشتی مگه کسی به خانومه من میتونه بگه نه خیلی توپ بود
خیلیییییییییی دوست دارم عشقم
پاسخ:بعله فرشته منی دیگه

خوارش موکونم همسلم

عاشقتم بیشتر از همیشه

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: